حرف ج
|
|
حرف ج • جا تر است و بچه نیست : کار از کار گذشته و چیزی موجود نیست • جا گرم کردن : در محلی مستقر شدن • جانا سخن از زبان ما می گویی : گله و شکایت بیجا از من دارید ، من خود به گله کردن از شما اولی هستم • جان به عزراییل نمی دهد : بسیار خسیس است • جان پدر ، تو سفره بی نان ندیده ای : هنوز جوانی و قدر مال نمی دانی • جان کسی را بر لب آوردن : کسی را مدت زیاد در انتظار گذاشتن • جای سوزن انداختن نیست : بسیار شلوغ است • جای شکرش باقی است : باید خدا را شکر کرد که از این بدتر نشده است • جایی نمی خوابد که آب زیرش برود : آن قدر زیرک است که کاری نمی کند تا دچار ضرر و زیان شود • جگرش برای فلان چیز لک زده است : آرزومند خوردن یا داشتن آن است • جنگ اول به از صلح آخر : قرار اول کار بهتر از تفاهم پس از دعواست • جواب دندان شکن : پاسخ به جا و موجه • جواب های هوی است : درشت گوی ، درشت می شنود • جوجه را آخر پاییز می شمارند : نتیجه در پایان کار مشخص می شود • جیبش را تار عنکبوت گرفته است : دیری است که نقدی به جیب ندارد
نظرات شما عزیزان:
|
یک شنبه 18 دی 1401برچسب:, |
|
|
|